Sunday, January 30, 2005

ای والله

این کاری بود که خیلی زودتر از اینا باید می شد. دمشون گرم.

God’s bless on them

This is the job should have been done much sooner. May their breath be warm.


Monday, January 24, 2005

راهنمای عملی سپری کردن تعطیلات عید

کم کمک داره عید میادو ما ایرانیا که خیلی موجودات مشتاقی هستیم هنوز سال تمام نشده کم کم به خودمون استراحت می دیمو پیش پیشکی می ریم به استقبال عید. از مراسم مربوط به 2 ماه مونده به عید کنون مثل دودر کنون، وللش کنون و ... که بگذریم باید از همین الانا دیگه به فکر محل سفر و مکان اقامت در طول تعطیلات بود. یه سری حال می کنن که برن گردش و تفریح و اینور اونور، یه سری هم حال می کنن یا تو خونه یا یه هتل باحال شیک و پیک و با کلاس با طبیعت مناسب بشینن و استراحت کنن. اگه از سری آدمای دوم هستید براتون یه خبر خوب دارم. اینکه شما با هر بودجه ای، فقط تصمیمتون رو بگیرید تا در یک هتل معروف با سوئيت های مناسب و باحال مجهز به تمام امکانات ( تلویزیون، یخچال، لوستر، شیشه نوشابه و انواع آلات لهو و لعب) بتونین تعطیلات آرومی و سپری کنین. تنها نکته منفیش اینه که مسوولین هتل می گن طول مدت اقامت محدوده. البته اونم خیالی نیست میشه یه کاریش کرد. اگه تصمیمتونو گرفتین اواسط اسفند باید برای رزرو جا اقدام کنید البته باید عجله کنین چون ممکنه پر شه. برای رزرو لطفا یک عدد از این بلندگو دستیا ابتیاع کنین و با یه قیافه روشنفکر نما منزل رو به مقصد یکی از میادین اصلی شهر ترک کنید-میدون هر چی اصلی تر بهتر مثلاُ میدون انقلاب با توجه به نزدیکی به دانشگاه گزینه مناسبیه- بلندترین محل را در میدان انتخاب کنید –البته مواظب باشید بعضی از میادین برای سلامتی خطرناکن- بلندگو را روشن کنین و یک سری فحش انتخابی-هر چه کلفت تر موثرتر- را با اسامی یک سری مقامات مملکتی-بهتر است اسامی رو از راستی ها انتخاب کنین. با انتخاب اسامی چپی ممکنه این کارتون اثر معکوس داشته باشه- به صورت ترکیب های 2تایی بریزین وسط. اونقدر به این کارتون ادامه بدین تا کم کم مردم جمع بشن و با تماسی که با مامورین قضایی گرفته می شه، بیانو شما رو ببرن-اینجا اثر میادین بزرگ مشخص می شه که این عملیات شما 3 سوته انجام میشه-. از اون به بعدش دیگه به استعداد خودتون داره که باید سعی کنین خودتونو خوب سیاسی نشون بدین. حرفای قلمبه سلمبه در مورد آزادی و حق انتخاب آزاد و حقوق بشر و از این دست گل واژگان. دیگه بعد از اونش کاری به شما نداره و کارها سیر طبیعی خودش رو برای اختصاص سوئيت مناسب برای شما طی می کنه. اقامت خوب با خاطراتی شاد رو برای شما آرزومندیم.م

تسهیلات: اگه در خارج از کشور زندگی می کنن یا امکانات دسترسی سریع به میادین بزرگ و اصلی رو ندارین می تونین به راحتی با استفاده از اینترنت مراحل فوق رو طی کنین به این صورت که با مراجعه به سایت بلاگر برای خودتون یک وبلاگ باز می کنین و اون حرفایی که قرار بود وسط میدون بزنین رو اون تو با پیاز داغ بیشتر می نویسین. حتی می تونین کلی از سناریوهای شنیده یا نشنیده رو هم نقل کنین. اونوقت به یکی از بلاگ های پر خواننده سیاسی می رین و از طرف درخواست می کنین که بهتون لینک بده. دیگه کار زیادی نمی مونه. فقط لطفا زودتر خودتون رو به مراجع ذیصلاح معرفی بفرمایید. برای شما هم اقامت خوبی رو آرزومندیم.م

Tuesday, January 18, 2005

اصلاُ خوشم نمیاد

هر جوری نگاه می کنم می بینم نه قیافمون به افغانها یا عراقیها می خوره، نه با اینکه اوضامون خیلی خرابه به بدبختی این 2تا ملت باشیم. البته منظورم اقتصادی نیست. ولی مطمیناُ با حمله آمریکا به ایران از جفتشون بدبخت تر می شیم، چونکه الی ماشاالله ما تو این مملکت صاحب نظر سیاسی با نظرات اس شر داریم که کافیه همچینی یخده آب واسه شنا پیدا کنن تا با خواهر مادر این مملکت وصلت کنن.-البته نه اینکه همین الان خیلی دامن طهارتشون پاکه!!!- خلاصه کلوم اینکه این مادر پیاله بوش مثکه یه دوره تو دانشکده پزشکی گذرونده که عادت داره تو هر مساله ای که نمی فهمه به خودش حق دخالت بده و بعد کلی اظهار فضل آخرسر واسه هر مریضی با هر دردی که اومد پیشش یه کورتون بنویسه تازه فکر کنه شاهکارم زده وقتی ام که مریض مرد بگه آخی حیوونکی عمرش به دنیا نبود وگرنه ما که تلاشمونو کردیم. من قبول دارم که دنیا بدون صدام بخصوص واسه ما ایرانیا خیلی قشنگتره ولی همونقد هم قبول دارم که دنیا در نبود امثال بوش قشنگتر می شه.- طبعاُ نبود هر سیاستمداری دنیا رو به سهم خودش قشنگتر می کنه- ولی نکتش اینه که در این لحظه اصلاُ نمی تونم بگم عراقیا خوش بخت ترن حتی اگه اکثریت شیعه الان دارن عشق و صفا می کنن چه فایده وقتی داری به هر دلیلی – چه رفتن به مسجد، چه خرید ماست، چه خانوم بازی- از هر جایی –چه مسجد، چه فروشگاه و چه جنده خونه- رد
می شی یه دفعه گوپی بترکی و گوز مونده تو دلت به جای اسفنکتر آنال از شکاف شکمت مستقیم بزنه بیرون. اگه زمون اون فلان فلان شده خوشبخت تر نبودن مطمینا الان خیلی بهتر نیستن. تازه رهبرای شیعیان اونجا کلی باهوش بودن که فهمیدن الان باید با آمریکاییا از در دوستی و معامله در اومد و تازه کلی اونجا بهشته که رهبران اکثریت واسه آمریکاییا شاخ نشدن. ولی از هر زاویه ای که نگاه می کنم می بینم که ما استعداد هرگونه بدبخت شدنی رو در حد کمال در پی اشغال ایران داریم که ماشاالله تو کشورمون 1001 دسته آدمی با سلایق و علایق مختلف داریم که هر کی واسه خودش شاخ می شه و با شناختی که هممون از خودمون داریم می دونیم که عمراُ هیچ انتخاب 3 از 1001 با هر جای گشتی از این گروه ها توانایی موافقت بر شیوه اداره یه نونوایی رو هم ندارن چه برسه به یه مملکت. من هم مثل همه مشکلات این مملکت رو می بینم و با اینکه هیچ راه حل منطقی برای حل درد و بلای این مریض پایان مرحله –اند استیج- نمی بینم ولی همچنان معتقدم اگر راهی وجود داشته باشه واکنش سیستم ایمنی خود بیماراست و هر گونه راه حلی توسط هر پزشک ناشی از جمله آقای بوش برای اعمال تهاجمی –اینویسیو- از جمله پیوند "قلب" یا تعویض "کلیه" برای این بیمار با هر نیتی – خدا پسندانه یا جیب پر کنانه- تنها کور کردن هر کور سوی امید یا در حقیقت توتال لینف آدنکتوی ماسیو و لگد گذاشتن روی شلنگ هواست و تعبیر این خا خا خا خا ... بعداُ مشخص خواهد شد که به جای خواهش می کنیم آمریکا، همان خار ..سه پاتو از رو شیلنگ برداره. من امیدوارم که آقای بوش خلاصه بی خیال نجات دادن ما بشه و فکر نمی کردم یه کشور این قدر احمق بشه که در یک زمان در 3 جبهه بجنگه ولی چرا که نه وقتی احمقی مثل بوش اون بالا نشسته و احمقای دیگری حداقل به اندازه نصف جمعیت آمریکا – ببخشید که به خودم اجازه توهین می دم ولی با توجه به اینکه اونا به خوشون اجازه می دن برای کل دنیا تصمیم بگیرن فکر نمی کنم که جسارت بزرگی کرده باشم- ازش حمایت می کنن.م
انگلیسیشم باشه واسه بعد خسته شدم اینقده زر زدم.در ضمن حتما لینکها رو بخونین.م

Monday, January 17, 2005

آلاسکا

یه بار 2 تا قزوینی داشتن تو آلاسکا راه می رفتن تا می رسن به یه اسکیمو.م
-ببخشید شما اینجا زن سفید دارین؟م
-معلومه.م
-زن سیاه چطور؟م
-داریم.م
-زن سیاه سفید چطور؟م
-نه چطور مگه!!!م
-بفرما اصغر.نگفتم اونی که ترتیبشو دادیم پنگوین بود!!!م

Alaska

Once upon a time two Qazvini were walking in Alaska encountering a skimo.
-Excuse me. Have you got a white whore here?
-Of course.
-What about a black whore?
-Sure.
-What about a black & white whore?
-No. How come!!!
-You see asghar. I told you that the one we fucked was a penguin.

Sunday, January 16, 2005

فعالیت

-شنیدم زایشگاه بیمارستانتون خیلی شلوغه.م
-بعله. به مرحمت شما!!!م

Activity

-I have hear the delivery ward of your hospital is too crowded.
-Yes. Thanks to your attention!!!

Friday, January 14, 2005

گل بته

موقعیت: وسط عروسی، عروس و داماد در حال ترقص.م
خواننده جوات: می خوام که با بوسه گل لباتو پرپر کنم...م
یه هو بسیجیا می ریزن تو عروسی.م
خواننده جوات: گلای پرپر شدرو نثار رهبر کنم.م

Bunch of flower

Situation: In a wedding celebration. The bride and the groom in the middle dancing.
The hanky panky singer: I mean to spread the flower leaves of your lips.
The militia getting in…
The hanky panky singer: To dedicate the leaves to the leader.
(What a translation)

Tuesday, January 11, 2005

شباهت

تا پارسال در اکثر نقاط تهران –بعضا حتی زیر خود آنتن- که می رفتی موبایل خط نشانگر آنتنش خالی بود طبعا تماس هم نمی شد گرفت ولی اخیرا مشاهده شده که با خدمات ارزشمند شرکت مخابرات به حمد و قوه الهی ماشاا... آدم هر جا می ره موبایلش 30 40 تا خط داره ولی نکتش اینه که همچنان نمی شه تماس گرفت حتی زیر خود آنتن. یه چیزی تو مایه های شباهت بربری حامله و زن سوخته. ا ببخشید بر عکس.م

Similarity

Till last year wherever you went –even under the antenna itself- the antenna icon of your cell phone was empty and in result you couldn’t make any call either. But recently thanks to the priceless efforts of the communication company and thanks to god’s will, where ever you go there are more than 30-40 bars in the icon butthe point is thatyou still can’t make a call even under the antenna. It’s somehow like the similarity of the pregnant Barbari and burned lady. Oops vice versa.

Sunday, January 09, 2005

خوب، بد، زشت

نکاتی چند در مورد اورژانس زنان-لطفا در حین خواندن موسیقی فیلم را در ذهن مرور کنید مخصوصا واسه تو مد گم احسانا-:
-خوب: تو تنها مردی هستی که با اختیارات تام در یک بخش پر از خانمهای باریک و بلند، ظریف و لوند، مو فرفری و گیسو کمند، از همه رنگ، ناز و قشنگ، رنگ و وارنگ -البته اصلا هم اینجوری که گفتم بهشت نیست. پیاز داغشو زیاد کردم دلتون آب شه – اجازه قدم رو و رفت و آمد داری.م
-بد: وقتی خانم خودت حداکثر 10 متر اونورتره همه اینایی که گفتم خوب جفتگیرانه-رجوع به متن انگلیسی- که چی؟م
-زشت: بعد از اتمام بخش دیگه حالت از دیدن هر چی خانم لخت غریبس به هم می خوره!!!م

The Good, The Bad, The Ugly

Some point about the gynecology emergency ward –please replay the music of the film while reading this specially you ehsan-:
-The Good: You are the only man with full authority in a ward full of tall and slimy, sissy and hippie, permed and layered, full true colored, timid and beautiful, every colored ladies to walk and talk –though it’s not as like as heaven I described. I just modified the fried onion in a way you may like it more;)
-The Bad: At the time your wife is at most 10 meters away, knowing all above, so fucking what?
-The Ugly: Finishing the ward it would be disgusting seeing any stranger naked lady!!!


غیرت

نازنین در حال گرفتن فشار خون از یک خانمی که از صورتش پشت چادر اون مثلثه هم معلوم نیست.
-خانم دکتر می تونم یه سوال خصوصی از خدمتتون بپرسم.
-بفرمایید.م
-شما از اینکه آقای دکتر اینقدر با خانمها در تماس و ارتباطه ناراحت نمی شین؟م
-شما چطور؟م

Jealousy

Nazanin taking vital sign from a lady not even the triangle of the face is observed behind the veil.
-May I ask you a personal question Dr.
-Sure.
-Don’t you get angery and jealous seeing Mr Dr being in touch and contact with other ladies this much?
-What about you?

Monday, January 03, 2005

تطمیع

من از همه دوستانی که این وبلاگ رو روزانه می خونن کمال تشکر و تهنیت را دارم و اگه آدرس بدید دسته گل هم می فرستم تازه نوشابه هم براشون باز می کنم که من رو از خفت روزی 3 خواننده نجات دادین. بدخواه مدخواه داشتین فقط عکسشو بفرستین، تحویل جنازه در محل!!! اگه این سری کشیکام تموم شه می رم یافت آباد یه دست مبل واسه وبلاگم می خرم تشریف اوردین سر پا وای نسدین خوبیت نداره. ارادتمند شما. بنده.م

Ransom

I should offer my greatest regards to all those time donator friends who visit hear in a regular manner:D If you send me your address I will send bunch of flowers to all of you. I even open Coke for you with pleasure. This is for your contribution helping me getting more than 3 visitors a day;) Any “bad wanter”, “Mad wanter” just send me the picture, the coffin is served at your door!!! Whenever this series of my duties is finished I will buy a new set of sofa for my blog just for your convenience whenever you come here.
Yours.
Me.

زیرکی

آیا انسانها اینقدر زیرک هستند که بر عواقب زیرکی خود فایق آیند!؟!م
اه اه چه لفض قلمی.م

Intelligence

Is human being enough intelligent to come over with the complications of his own intelligence?(How formal ;)

Sunday, January 02, 2005

گاو

گاو گاوه، حتی پشت ماکزیما.م

Cow

A cow is a cow even behind a Maxima