Saturday, February 05, 2005

جوونی کجایی که

چند وقت پیشا یه چند روزی صبح آف-تحطیل خدایی که همیشه هستیم- بودم و تو خونه روزگار طی می کردم. حوصلم که سر می رفت تلویزیونو روشن می کردم. تنها کانالی که برنامه ای غیر از آشپزی و برنامه های خانوادگی و سوالات فقهی و مشکلات خانمهای بی کار داشت کانال 2 بود که صبح ها کارتون می ذاشت. برخلاف این کارتونهای بی مزه بی معنی جدید مثل جنگ ستارکانو چی چی مونو از این دست مزخرفات کانال 2 داشت طبق سنت حسنه نمایش 1000 باره کارتونهای قدیمی کارتونهای "بچه های آلپ"-همون آنت و لوسین- و "سرندیپیتی" نشون می داد. کلی روحم تازه شد. تو یکیش آنت زد تو گوش اون لوسین زی زی اون احمق هم شروع کرد به ساختن مجسمه در جواب. خاک بر سر آنت یه بار دیگه هم زدشا ولی او با جدیت هر چه تمام مجسمه می ساخت!!! تو اون یکی هم خانم لورا به اون دلفینه و سرندیپیتی و پسره اجازه می ده تو جزیره بمونن. آخ که اون موقع چقدر در حسرت یه لحظه دیدن خانم لورا له له می زدیم. ای بابا جوونی کجایی که یادت بخیر.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home