Habij-jan
Tuesday, September 27, 2005
Friday, September 23, 2005
استیو
یه بار جورج بوش داشت از سوید بازدید می کرده که می برنش یه کارخونه تولید پوشک بچه. همین طور که رییس جمهور سوید (اصلا داره!؟!) داشته قسمتای مختلف رو نشون می داده یه دفعه جورج بوش یکی از کارگرا رو می بینه و با ناباوری می گه:م
-استیو.پسر خودتی. تو اینجا چه کار می کنی؟م
استیو با افتادگی می گه: آره خودمم. وا... هیچی دیگه اینجا مشغولیم دیگه.م
بوش می گه: بابا ما آسمونا دنبالت می گشتیم. خوب یه خبری می دادی....م
رییس جمهور خیلی کف می کنه. سریع رییس کارخونرو صدا می کنه و راجع به استیو سوال می کنه. رییس کارخونه می گه که استیو یه کارگر ساده قسمت ارزیابی و تست میزان جذب مایعات پوشکاس!!!م
خلاصه رییس جمهور به وزارت اطلاعات می سپره که حواسشون به استیو باشه نکنه جاسوس آمریکاییا باشه. یه یک هفته ای که می گذره ملکه الیزابت زنگ می زنه به رییس جمهور که ما از جورج شنیدیم که استیو اونجاست. شما رو به خدا سلام ما رو به استیو برسونین. رییس جمهور خیلی کف می کنه. از فرداش همینطور رییس جمهور و نخست وزیر بود که زنگ می زد اظهار ارادت می کرد به استیو. کوریزومی که زنگ زدن رو بی ادبی می دونست خودش شخصا اومد جلو استیو هاجیمه داد. بعضی از رییس جمهورای جو گیر هم دستمال می فرستادن استیو امضا کنه. خلاصه رییس جمهور فهمید که استیو در روابط بین الملل یک مهره شناخته شدس و از اون به بعد محض کلاس هم که شده سفرای خارجی استیو رو با خودش می برد. یه بار که واتیکان دعوت بودن پاپ خدا بیامرز داشت سخنرانی می کرد که یه دفعه چشاش می خوره به استیو. داد میزنه اااستییییو پپسر توییی بیا بالااااا ب...نم.م
استیو میره بالا با هم یخده خوش و بش می کنه. وقتی بر می گرده می بینه رییس جمهور قش کرده. آب قند واسش می آرن می پرسن چی شد آخه. رییس جمهور میگه:م
-یه بغالی بغل من وایساده بود با تعجب بالا رو نگه می کرد گفت: اون یارو کیه با اون لباس عجیب غریب داره با استیو احوال پرسی می کنه!؟!م
-استیو.پسر خودتی. تو اینجا چه کار می کنی؟م
استیو با افتادگی می گه: آره خودمم. وا... هیچی دیگه اینجا مشغولیم دیگه.م
بوش می گه: بابا ما آسمونا دنبالت می گشتیم. خوب یه خبری می دادی....م
رییس جمهور خیلی کف می کنه. سریع رییس کارخونرو صدا می کنه و راجع به استیو سوال می کنه. رییس کارخونه می گه که استیو یه کارگر ساده قسمت ارزیابی و تست میزان جذب مایعات پوشکاس!!!م
خلاصه رییس جمهور به وزارت اطلاعات می سپره که حواسشون به استیو باشه نکنه جاسوس آمریکاییا باشه. یه یک هفته ای که می گذره ملکه الیزابت زنگ می زنه به رییس جمهور که ما از جورج شنیدیم که استیو اونجاست. شما رو به خدا سلام ما رو به استیو برسونین. رییس جمهور خیلی کف می کنه. از فرداش همینطور رییس جمهور و نخست وزیر بود که زنگ می زد اظهار ارادت می کرد به استیو. کوریزومی که زنگ زدن رو بی ادبی می دونست خودش شخصا اومد جلو استیو هاجیمه داد. بعضی از رییس جمهورای جو گیر هم دستمال می فرستادن استیو امضا کنه. خلاصه رییس جمهور فهمید که استیو در روابط بین الملل یک مهره شناخته شدس و از اون به بعد محض کلاس هم که شده سفرای خارجی استیو رو با خودش می برد. یه بار که واتیکان دعوت بودن پاپ خدا بیامرز داشت سخنرانی می کرد که یه دفعه چشاش می خوره به استیو. داد میزنه اااستییییو پپسر توییی بیا بالااااا ب...نم.م
استیو میره بالا با هم یخده خوش و بش می کنه. وقتی بر می گرده می بینه رییس جمهور قش کرده. آب قند واسش می آرن می پرسن چی شد آخه. رییس جمهور میگه:م
-یه بغالی بغل من وایساده بود با تعجب بالا رو نگه می کرد گفت: اون یارو کیه با اون لباس عجیب غریب داره با استیو احوال پرسی می کنه!؟!م
چند توضیح
در مورد پست قبلیم چند سوتفاهم ایجاد شده که اینجا توضیح باید بدم:م
-اولا در مورد برزیل منظورم این بود که بعضیا چون از برزیل خوششون نمی آد هر تیم درپیتی که با برزیل بازی داشته باشه طرفدار اون تیم می شن. حتی اگه اون تیم آلمان باشه؛)م
-دوما من نباید این اشتباه رو می کردم چون من که حداقل در جریان بودم. منظورم گروه هژیر ایناست. چون گروه هژیر اینا دیگه گروه ممد ایناست و الان ممد رییس جمهوره. حواشی انتخابشم بمونه بین من و ممد؛) ولی چون خبرم خیلی دست اول بود اگه می گفتم گروه ممد اینا ملت می موندن حیرون که ممد از کی گروه دار شد!!! خلاصه شرمنده.م
-اولا در مورد برزیل منظورم این بود که بعضیا چون از برزیل خوششون نمی آد هر تیم درپیتی که با برزیل بازی داشته باشه طرفدار اون تیم می شن. حتی اگه اون تیم آلمان باشه؛)م
-دوما من نباید این اشتباه رو می کردم چون من که حداقل در جریان بودم. منظورم گروه هژیر ایناست. چون گروه هژیر اینا دیگه گروه ممد ایناست و الان ممد رییس جمهوره. حواشی انتخابشم بمونه بین من و ممد؛) ولی چون خبرم خیلی دست اول بود اگه می گفتم گروه ممد اینا ملت می موندن حیرون که ممد از کی گروه دار شد!!! خلاصه شرمنده.م
Tuesday, September 20, 2005
شورای امنیت، سیاست، فوتبال، روشنفکری
آدم وقتی به عملکرد جناح راست نگاه می کنه کف می کنه چی جوری اینا اینقدر راحت حاضر شدن ایران رو گوشت دم توپ بکنن. راستش نمی دونم بالاخره پرونده ایران به شورای امنیت فرستاده می شه یا نه؟ وقتی فکر می کنم به این نتیجه می رسم یا اینا اصلا سیاست میاست حالیشون نیست و همچنان به صورت هیاتی و علی آقا پروینی دارن با جهان معامله می کنن یا اینکه اینا یه سری سیاست پیچیده و چند لایه رو دنبال می کنن و مثل یه شطرنج باز حرفه ای کل دنیا رو اس کردن. ولی من هیچی، شما همچین چیزیو باور می کنین. اصلا می شه؟ آخه آدم چی جور می تونه از عملکرد کشورای معامله گری مثل چین یا روسیه مطمین باشه. حالا درسته ما چار قرون معامله با این دو تا داریم عوضش آمریکا چند صد برابر ما با این دو تا معامله داره. قضیه کاملا به خود بزرگ بینی ما مربوطه. شایدم برکت پول ما بیشتر کسی چه می دونه. ولی هر چی که هست این مسلمه که آدم با طناب همچی کشورایی نمیره تو چاه. همونطوری که دفعه پیش قطعانمه آژانس با اکثریت آرا تصویب شد که شامل همه کشورایی بود که ما روشون حساب می کردیم. و عکس العمل ما هم واقعا قوی بود.... نا مردااااااااااااااا.م
خلاصه با همچین سخنرانی قرایی که خوشبختانه خیال بقیه کشورایی که همچین یه خورده دو دل بودن رو راحت کرد به نظر نمی آد حالت دوم مطرح باشه هر چند که ما زور بزنیم بگیم عمرا. حتما یه برنامه ای هست. مخصوصا بعد از بازی بسیار زیبایی که جناح راست تو این انتخابات با جناح چپ کرد و همچین کله گنده های جناح چپ رو تو قوطی کرد که یه چند ماهیه هنوز گیج و منگن و صداشون در نمی آد. استراتژی حرکت با چراغ خاموش رو که می گن چند سال پیش شروع شده و در نهایت جناح چپ رو وادار به یه شکست ننگین کرد آدم رو به این توهم می رسونه که عمرا شق اول که نمی شه باشه. حتما داستان یه چیززه دیگس.م
اما.....اما توضیح این مساله اینقدا هم سخت نیست. این که جناح راست اینقده راحت جناح چپ رو سر کار
می ذاره به این دلیل نیست که جناح راست خیلی خفنه. بلکه دلیل این قضیه نا پختگی بیش از اندازه جناح چپه. یادم می آد وقتی کلاس اول دبیرستان بودیم با سال چهارمیا که بسکت بازی می کردیم همچین ..وز می شدیم که نگو. اون موقع فکر می کردیم اونا چه خفنن. ولی نکته در کوچیکی و ضعف ما بود که اونارو بزرگ می کرد. مثال بسکت غربیه!!! باشه مثالمو بومی تر می کنم. بازی های ایران و مالدیو یادتون می آد. 17-0 و نتایجی شبیه این. آیا 17-0 بردن مالدیو دلیل می شه که ما فوتبال بلدیم !!! آیا دلیل می شه که فکر کنیم حالا کدوم تیم خوشبختی این افتخار رو داره که حریف ما تو فینال جام جهانی باشه. اون بدبختا فوتبال بلد نبودن برزیل و ایتالیا و اسپانیا که بلدن. (تعمیم این قضیه به روابط بین الملل به عهده خودتون). راستش اتفاقا کاری به جنبه جهانی قضیه ندارم. اون که رفته به پاچمون به جای خودش. تنها چیزی که می خوام بگم اینه که با توجه به بی کفایتی اصیلی که این آقایون از خودشون نشون می دن باخت در انتخابات صرفا به دلیل دید بسته، کوته نگری و بی کفایتی جناح چپ داره. ما برای مخالفت با جناح راست از جناحی داریم حمایت می کنیم که اصلا لیاقتشو نداره. اونم صرفا واسه مخالفت با جناح راست. این حمایت در راستای مخالفت، عین طرفداری از "هر" تیمی ه که مقابل برزیل بازی می کنه حتی آلمان!!!! (خواستم بگم حتی حمایت ار منچستر برای مخالفت با ریال مادرید ولی متاسفانه فعلا اوضاع مساعد نیست ؛) مطمینم که هر کدوم از شماها با بعضی از این آقایون چپی در تماس بودین و هر کدوم تجربه کافی از بی کفایتی و دنایت اونها دارین. (البته بعضی از افراد تو جناح چپ هستن که هنوز واسه من محترمن از جمله خاتم و معین. در ضمن این حرفای من معنیش این نیست که راستیا بهترن). راستش اینه که تجربیات این چند سال اینو در من به وجود آورده که چپی ها از احساست قشر تحصیلکرده صرفا به عنوان نردبون استفاده کرده تا ضعفای خودشو بپوشونه و موقعیتای از دست رفته رو جبران کنه.م
اما خوب همه اینا که چی؟ من فقط می خوام بگم بهتره به جای اینکه نردبون اینو اون باشیم باید سعی کنیم خودمون یه تشکل منسجم تر درست کنیم تا هم الکی نیرومون هرز نره و هم جلوی سو استفاده جناح های مختلف از خودمون رو بگیریم. بین ماها به اندازه کافی تفکر وجود داره که بتونه یه تشکل رو هدایت کنه. به اینصورت افرادی که مثل ما ها تفکرشون واقعا اصلاح بوده (پیشرفت فرهنگی-اقتصادی-تکنولوژیک) و هیچ تعلق خاصی به هیچ جناحی ندارن می تونن به جای اینکه مورد سواستفاده قرار بگیرن منشا اثر باشن. طیف افراد وابسته به این تفکر هم وسعتش خیلی زیاده از دانشجوهای با استعداد داخل تا فارغ التحصیلای موفق و بعضا پولدار ساکن خارج. نکته مهم در مورد همچین تشکلی اینه که می تونه لابی کنه. چه در داخل و چه در خارج. مطمینا همچین تشکلی در روابط بین الملل طرف صحبت خواهد بود. در داخل هم مطمینا هیچ حزبی نمی تونه خودشو از مشورت با یک همچو طیف بالقوه تاثیر گذاری بی نیاز بدونه. من اصلا پیشنهاد این رو نمی دم که ماها باید یه حزبی بشیم که بتونیم انتخابات رو ببریم تنها کافیه حزبی باشیم که به دلیل برد اثر گذاری در جامعه (دقت کنین که طیف مرتبط با پزشکا و مهندسا چه قدر وسیع و تاثیر پذیرن) ضرورت مشاوره و ایتلاف آگاهانه پیدا کنیم. اونوقت می تونیم واقعا در ازای همکاری مشروط با گروه های مختلف اهداف اصلاحی و سازندگی خودمون رو به اجرا بذاریم چون این واقعا هدفمونه. حرفام یه مقدار زیادی بزرگه ولی با هدف گذاری 10 ساله قابل دستیابیه. مطمینم افراد تاثیر گذار دلسوز همچنان تو این جامعه پیدا می شن مثل دکتر منصوری یا حتی دکتر معین (البته بدون اطرافیانش) و ... البته حتما باید حواسمون باشه از عناصر بعضا بی خاصیت که خیلی از تشکلای دانشجویی رو به خودشون جذب کردن و صرفا مطرحن پرهیز کنیم. اصلا قصد توهین ندارم ولی مثلا شیرین عبادی (من واسه خود خانوم عبادی خیلی احترام قایلم ولی هیچ دلیلی نمی بینم ایشون رهبر سیاسی ایران بشن). خوشبختانه برای ارتباط بین اعضا دیگه همه ماشاله بلاگ دارن و به جای یه روزنامه کاغذی می شه از یه روزنامه اینترنتی چیزی شبیه ایده روز ان لاین می شه استفاده کرد. اینا همه صرفا یه سری ایده خامه که فکر می کنم ایجاد این تشکل کاملا حرفه ای و ساختار بندی شده باید باشه یه چیزی شبیه تشکل هژیر اینا تو ام آی تی. یعنی اینکه این همه مهندس صنایع درست کردیم که چی. یه بار بیاین یه تشکل طراحی کنین که ساختارش به باد دل من و یکی دیگه بند نباشه و علمی باشه. (راستیتش تنها نکته ای که یه سری روشنفکر ایرانی می تونن روش توهفق داشته باشن و اصالتشو بعد از هر وعده غذا زیر سوال نبرن اصول علمیه. تازه اونم مشکوکه!!!). از همه می خوام ایده هاشونو در این زمینه به یه جایی منتقل کنن و بچه هایی که وبلاگاشون پر خواننده است مثل بهمن و حسین و نیک آهنگ و ... جمع شن و یه طرح درست حسابی بریزن. مطمینم در این راه بچه های شرق که تو این راه حرفه ای ان خیلی می تونن کمک کنن. زیاده عرضی نیست. زیادم اگه خواستین جدی نگیرین.م
خلاصه با همچین سخنرانی قرایی که خوشبختانه خیال بقیه کشورایی که همچین یه خورده دو دل بودن رو راحت کرد به نظر نمی آد حالت دوم مطرح باشه هر چند که ما زور بزنیم بگیم عمرا. حتما یه برنامه ای هست. مخصوصا بعد از بازی بسیار زیبایی که جناح راست تو این انتخابات با جناح چپ کرد و همچین کله گنده های جناح چپ رو تو قوطی کرد که یه چند ماهیه هنوز گیج و منگن و صداشون در نمی آد. استراتژی حرکت با چراغ خاموش رو که می گن چند سال پیش شروع شده و در نهایت جناح چپ رو وادار به یه شکست ننگین کرد آدم رو به این توهم می رسونه که عمرا شق اول که نمی شه باشه. حتما داستان یه چیززه دیگس.م
اما.....اما توضیح این مساله اینقدا هم سخت نیست. این که جناح راست اینقده راحت جناح چپ رو سر کار
می ذاره به این دلیل نیست که جناح راست خیلی خفنه. بلکه دلیل این قضیه نا پختگی بیش از اندازه جناح چپه. یادم می آد وقتی کلاس اول دبیرستان بودیم با سال چهارمیا که بسکت بازی می کردیم همچین ..وز می شدیم که نگو. اون موقع فکر می کردیم اونا چه خفنن. ولی نکته در کوچیکی و ضعف ما بود که اونارو بزرگ می کرد. مثال بسکت غربیه!!! باشه مثالمو بومی تر می کنم. بازی های ایران و مالدیو یادتون می آد. 17-0 و نتایجی شبیه این. آیا 17-0 بردن مالدیو دلیل می شه که ما فوتبال بلدیم !!! آیا دلیل می شه که فکر کنیم حالا کدوم تیم خوشبختی این افتخار رو داره که حریف ما تو فینال جام جهانی باشه. اون بدبختا فوتبال بلد نبودن برزیل و ایتالیا و اسپانیا که بلدن. (تعمیم این قضیه به روابط بین الملل به عهده خودتون). راستش اتفاقا کاری به جنبه جهانی قضیه ندارم. اون که رفته به پاچمون به جای خودش. تنها چیزی که می خوام بگم اینه که با توجه به بی کفایتی اصیلی که این آقایون از خودشون نشون می دن باخت در انتخابات صرفا به دلیل دید بسته، کوته نگری و بی کفایتی جناح چپ داره. ما برای مخالفت با جناح راست از جناحی داریم حمایت می کنیم که اصلا لیاقتشو نداره. اونم صرفا واسه مخالفت با جناح راست. این حمایت در راستای مخالفت، عین طرفداری از "هر" تیمی ه که مقابل برزیل بازی می کنه حتی آلمان!!!! (خواستم بگم حتی حمایت ار منچستر برای مخالفت با ریال مادرید ولی متاسفانه فعلا اوضاع مساعد نیست ؛) مطمینم که هر کدوم از شماها با بعضی از این آقایون چپی در تماس بودین و هر کدوم تجربه کافی از بی کفایتی و دنایت اونها دارین. (البته بعضی از افراد تو جناح چپ هستن که هنوز واسه من محترمن از جمله خاتم و معین. در ضمن این حرفای من معنیش این نیست که راستیا بهترن). راستش اینه که تجربیات این چند سال اینو در من به وجود آورده که چپی ها از احساست قشر تحصیلکرده صرفا به عنوان نردبون استفاده کرده تا ضعفای خودشو بپوشونه و موقعیتای از دست رفته رو جبران کنه.م
اما خوب همه اینا که چی؟ من فقط می خوام بگم بهتره به جای اینکه نردبون اینو اون باشیم باید سعی کنیم خودمون یه تشکل منسجم تر درست کنیم تا هم الکی نیرومون هرز نره و هم جلوی سو استفاده جناح های مختلف از خودمون رو بگیریم. بین ماها به اندازه کافی تفکر وجود داره که بتونه یه تشکل رو هدایت کنه. به اینصورت افرادی که مثل ما ها تفکرشون واقعا اصلاح بوده (پیشرفت فرهنگی-اقتصادی-تکنولوژیک) و هیچ تعلق خاصی به هیچ جناحی ندارن می تونن به جای اینکه مورد سواستفاده قرار بگیرن منشا اثر باشن. طیف افراد وابسته به این تفکر هم وسعتش خیلی زیاده از دانشجوهای با استعداد داخل تا فارغ التحصیلای موفق و بعضا پولدار ساکن خارج. نکته مهم در مورد همچین تشکلی اینه که می تونه لابی کنه. چه در داخل و چه در خارج. مطمینا همچین تشکلی در روابط بین الملل طرف صحبت خواهد بود. در داخل هم مطمینا هیچ حزبی نمی تونه خودشو از مشورت با یک همچو طیف بالقوه تاثیر گذاری بی نیاز بدونه. من اصلا پیشنهاد این رو نمی دم که ماها باید یه حزبی بشیم که بتونیم انتخابات رو ببریم تنها کافیه حزبی باشیم که به دلیل برد اثر گذاری در جامعه (دقت کنین که طیف مرتبط با پزشکا و مهندسا چه قدر وسیع و تاثیر پذیرن) ضرورت مشاوره و ایتلاف آگاهانه پیدا کنیم. اونوقت می تونیم واقعا در ازای همکاری مشروط با گروه های مختلف اهداف اصلاحی و سازندگی خودمون رو به اجرا بذاریم چون این واقعا هدفمونه. حرفام یه مقدار زیادی بزرگه ولی با هدف گذاری 10 ساله قابل دستیابیه. مطمینم افراد تاثیر گذار دلسوز همچنان تو این جامعه پیدا می شن مثل دکتر منصوری یا حتی دکتر معین (البته بدون اطرافیانش) و ... البته حتما باید حواسمون باشه از عناصر بعضا بی خاصیت که خیلی از تشکلای دانشجویی رو به خودشون جذب کردن و صرفا مطرحن پرهیز کنیم. اصلا قصد توهین ندارم ولی مثلا شیرین عبادی (من واسه خود خانوم عبادی خیلی احترام قایلم ولی هیچ دلیلی نمی بینم ایشون رهبر سیاسی ایران بشن). خوشبختانه برای ارتباط بین اعضا دیگه همه ماشاله بلاگ دارن و به جای یه روزنامه کاغذی می شه از یه روزنامه اینترنتی چیزی شبیه ایده روز ان لاین می شه استفاده کرد. اینا همه صرفا یه سری ایده خامه که فکر می کنم ایجاد این تشکل کاملا حرفه ای و ساختار بندی شده باید باشه یه چیزی شبیه تشکل هژیر اینا تو ام آی تی. یعنی اینکه این همه مهندس صنایع درست کردیم که چی. یه بار بیاین یه تشکل طراحی کنین که ساختارش به باد دل من و یکی دیگه بند نباشه و علمی باشه. (راستیتش تنها نکته ای که یه سری روشنفکر ایرانی می تونن روش توهفق داشته باشن و اصالتشو بعد از هر وعده غذا زیر سوال نبرن اصول علمیه. تازه اونم مشکوکه!!!). از همه می خوام ایده هاشونو در این زمینه به یه جایی منتقل کنن و بچه هایی که وبلاگاشون پر خواننده است مثل بهمن و حسین و نیک آهنگ و ... جمع شن و یه طرح درست حسابی بریزن. مطمینم در این راه بچه های شرق که تو این راه حرفه ای ان خیلی می تونن کمک کنن. زیاده عرضی نیست. زیادم اگه خواستین جدی نگیرین.م