Tuesday, September 20, 2005

شورای امنیت، سیاست، فوتبال، روشنفکری

آدم وقتی به عملکرد جناح راست نگاه می کنه کف می کنه چی جوری اینا اینقدر راحت حاضر شدن ایران رو گوشت دم توپ بکنن. راستش نمی دونم بالاخره پرونده ایران به شورای امنیت فرستاده می شه یا نه؟ وقتی فکر می کنم به این نتیجه می رسم یا اینا اصلا سیاست میاست حالیشون نیست و همچنان به صورت هیاتی و علی آقا پروینی دارن با جهان معامله می کنن یا اینکه اینا یه سری سیاست پیچیده و چند لایه رو دنبال می کنن و مثل یه شطرنج باز حرفه ای کل دنیا رو اس کردن. ولی من هیچی، شما همچین چیزیو باور می کنین. اصلا می شه؟ آخه آدم چی جور می تونه از عملکرد کشورای معامله گری مثل چین یا روسیه مطمین باشه. حالا درسته ما چار قرون معامله با این دو تا داریم عوضش آمریکا چند صد برابر ما با این دو تا معامله داره. قضیه کاملا به خود بزرگ بینی ما مربوطه. شایدم برکت پول ما بیشتر کسی چه می دونه. ولی هر چی که هست این مسلمه که آدم با طناب همچی کشورایی نمیره تو چاه. همونطوری که دفعه پیش قطعانمه آژانس با اکثریت آرا تصویب شد که شامل همه کشورایی بود که ما روشون حساب می کردیم. و عکس العمل ما هم واقعا قوی بود.... نا مردااااااااااااااا.م
خلاصه با همچین سخنرانی قرایی که خوشبختانه خیال بقیه کشورایی که همچین یه خورده دو دل بودن رو راحت کرد به نظر نمی آد حالت دوم مطرح باشه هر چند که ما زور بزنیم بگیم عمرا. حتما یه برنامه ای هست. مخصوصا بعد از بازی بسیار زیبایی که جناح راست تو این انتخابات با جناح چپ کرد و همچین کله گنده های جناح چپ رو تو قوطی کرد که یه چند ماهیه هنوز گیج و منگن و صداشون در نمی آد. استراتژی حرکت با چراغ خاموش رو که می گن چند سال پیش شروع شده و در نهایت جناح چپ رو وادار به یه شکست ننگین کرد آدم رو به این توهم می رسونه که عمرا شق اول که نمی شه باشه. حتما داستان یه چیززه دیگس.م
اما.....اما توضیح این مساله اینقدا هم سخت نیست. این که جناح راست اینقده راحت جناح چپ رو سر کار
می ذاره به این دلیل نیست که جناح راست خیلی خفنه. بلکه دلیل این قضیه نا پختگی بیش از اندازه جناح چپه. یادم می آد وقتی کلاس اول دبیرستان بودیم با سال چهارمیا که بسکت بازی می کردیم همچین ..وز می شدیم که نگو. اون موقع فکر می کردیم اونا چه خفنن. ولی نکته در کوچیکی و ضعف ما بود که اونارو بزرگ می کرد. مثال بسکت غربیه!!! باشه مثالمو بومی تر می کنم. بازی های ایران و مالدیو یادتون می آد. 17-0 و نتایجی شبیه این. آیا 17-0 بردن مالدیو دلیل می شه که ما فوتبال بلدیم !!! آیا دلیل می شه که فکر کنیم حالا کدوم تیم خوشبختی این افتخار رو داره که حریف ما تو فینال جام جهانی باشه. اون بدبختا فوتبال بلد نبودن برزیل و ایتالیا و اسپانیا که بلدن. (تعمیم این قضیه به روابط بین الملل به عهده خودتون). راستش اتفاقا کاری به جنبه جهانی قضیه ندارم. اون که رفته به پاچمون به جای خودش. تنها چیزی که می خوام بگم اینه که با توجه به بی کفایتی اصیلی که این آقایون از خودشون نشون می دن باخت در انتخابات صرفا به دلیل دید بسته، کوته نگری و بی کفایتی جناح چپ داره. ما برای مخالفت با جناح راست از جناحی داریم حمایت می کنیم که اصلا لیاقتشو نداره. اونم صرفا واسه مخالفت با جناح راست. این حمایت در راستای مخالفت، عین طرفداری از "هر" تیمی ه که مقابل برزیل بازی می کنه حتی آلمان!!!! (خواستم بگم حتی حمایت ار منچستر برای مخالفت با ریال مادرید ولی متاسفانه فعلا اوضاع مساعد نیست ؛) مطمینم که هر کدوم از شماها با بعضی از این آقایون چپی در تماس بودین و هر کدوم تجربه کافی از بی کفایتی و دنایت اونها دارین. (البته بعضی از افراد تو جناح چپ هستن که هنوز واسه من محترمن از جمله خاتم و معین. در ضمن این حرفای من معنیش این نیست که راستیا بهترن). راستش اینه که تجربیات این چند سال اینو در من به وجود آورده که چپی ها از احساست قشر تحصیلکرده صرفا به عنوان نردبون استفاده کرده تا ضعفای خودشو بپوشونه و موقعیتای از دست رفته رو جبران کنه.م
اما خوب همه اینا که چی؟ من فقط می خوام بگم بهتره به جای اینکه نردبون اینو اون باشیم باید سعی کنیم خودمون یه تشکل منسجم تر درست کنیم تا هم الکی نیرومون هرز نره و هم جلوی سو استفاده جناح های مختلف از خودمون رو بگیریم. بین ماها به اندازه کافی تفکر وجود داره که بتونه یه تشکل رو هدایت کنه. به اینصورت افرادی که مثل ما ها تفکرشون واقعا اصلاح بوده (پیشرفت فرهنگی-اقتصادی-تکنولوژیک) و هیچ تعلق خاصی به هیچ جناحی ندارن می تونن به جای اینکه مورد سواستفاده قرار بگیرن منشا اثر باشن. طیف افراد وابسته به این تفکر هم وسعتش خیلی زیاده از دانشجوهای با استعداد داخل تا فارغ التحصیلای موفق و بعضا پولدار ساکن خارج. نکته مهم در مورد همچین تشکلی اینه که می تونه لابی کنه. چه در داخل و چه در خارج. مطمینا همچین تشکلی در روابط بین الملل طرف صحبت خواهد بود. در داخل هم مطمینا هیچ حزبی نمی تونه خودشو از مشورت با یک همچو طیف بالقوه تاثیر گذاری بی نیاز بدونه. من اصلا پیشنهاد این رو نمی دم که ماها باید یه حزبی بشیم که بتونیم انتخابات رو ببریم تنها کافیه حزبی باشیم که به دلیل برد اثر گذاری در جامعه (دقت کنین که طیف مرتبط با پزشکا و مهندسا چه قدر وسیع و تاثیر پذیرن) ضرورت مشاوره و ایتلاف آگاهانه پیدا کنیم. اونوقت می تونیم واقعا در ازای همکاری مشروط با گروه های مختلف اهداف اصلاحی و سازندگی خودمون رو به اجرا بذاریم چون این واقعا هدفمونه. حرفام یه مقدار زیادی بزرگه ولی با هدف گذاری 10 ساله قابل دستیابیه. مطمینم افراد تاثیر گذار دلسوز همچنان تو این جامعه پیدا می شن مثل دکتر منصوری یا حتی دکتر معین (البته بدون اطرافیانش) و ... البته حتما باید حواسمون باشه از عناصر بعضا بی خاصیت که خیلی از تشکلای دانشجویی رو به خودشون جذب کردن و صرفا مطرحن پرهیز کنیم. اصلا قصد توهین ندارم ولی مثلا شیرین عبادی (من واسه خود خانوم عبادی خیلی احترام قایلم ولی هیچ دلیلی نمی بینم ایشون رهبر سیاسی ایران بشن). خوشبختانه برای ارتباط بین اعضا دیگه همه ماشاله بلاگ دارن و به جای یه روزنامه کاغذی می شه از یه روزنامه اینترنتی چیزی شبیه ایده روز ان لاین می شه استفاده کرد. اینا همه صرفا یه سری ایده خامه که فکر می کنم ایجاد این تشکل کاملا حرفه ای و ساختار بندی شده باید باشه یه چیزی شبیه تشکل هژیر اینا تو ام آی تی. یعنی اینکه این همه مهندس صنایع درست کردیم که چی. یه بار بیاین یه تشکل طراحی کنین که ساختارش به باد دل من و یکی دیگه بند نباشه و علمی باشه. (راستیتش تنها نکته ای که یه سری روشنفکر ایرانی می تونن روش توهفق داشته باشن و اصالتشو بعد از هر وعده غذا زیر سوال نبرن اصول علمیه. تازه اونم مشکوکه!!!). از همه می خوام ایده هاشونو در این زمینه به یه جایی منتقل کنن و بچه هایی که وبلاگاشون پر خواننده است مثل بهمن و حسین و نیک آهنگ و ... جمع شن و یه طرح درست حسابی بریزن. مطمینم در این راه بچه های شرق که تو این راه حرفه ای ان خیلی می تونن کمک کنن. زیاده عرضی نیست. زیادم اگه خواستین جدی نگیرین.م

0 Comments:

Post a Comment

<< Home